سیری در روزگار شعر لری؛ مصاحبه ای با دکتر مجید نگین تاجی
دکترمجید نگین تاجی از دیار ممسنی از طلایه داران و تلاشگران این مسیر الهام بخش در شعر لری (جنوبی) بوده است. از جمله مولفه های مهم فرهنگی یک قوم، ادبیات و بویژه سرایشهای ادبی آن جامعه است. همانند دبگر مولفه های فرهنگی، شعر و ادبیات لری نیز مدتی سیر نزولی و روبه زوالی را شاهد
دکترمجید نگین تاجی از دیار ممسنی از طلایه داران و تلاشگران این مسیر الهام بخش در شعر لری (جنوبی) بوده است.
از جمله مولفه های مهم فرهنگی یک قوم، ادبیات و بویژه سرایشهای ادبی آن جامعه است. همانند دبگر مولفه های فرهنگی، شعر و ادبیات لری نیز مدتی سیر نزولی و روبه زوالی را شاهد بوده است لیکن به همت بزرگان و فرهیختگان واقعی، سالیانی است که شعر و ادبیات لری سیری امیدبخش و رو به شکوفایی را دنبال می کند. دکترمجید نگین تاجی از دیار ممسنی از طلایه داران و تلاشگران این مسیر الهام بخش در شعر لری (جنوبی) بوده اند.
جناب استاد نگین تاجی سپاس که وقتتان را دراختیار ما گذاشتید. لطفا خودتان را معرفی کنید و از زندگی و روزگارتان بفرمایید..
مجید نگین تاجی هستم. زاده سال ۱۳۴۷، روستای گوراب شهرستان رستم ممسنی، دکترای زبان و ادبیات فارسی و دبیر آموزش و پرورش و معلم دانشگاه.
[چگونه به سمت شعر کشیده شدید و چه انگیزه ای در گرایش شما به شعر لری تاثیر داشت؟
از کودکی علاقه مند به ادبیات بودم. شعر و متون ادبی را دوست داشتم. در دوره دبیرستان بخاطر همین تعلق خاطر رشته فرهنگ و ادب را انتخاب کردم و در سال چهارم دبیرستان زمستان ۱۳۶۵ اولین شعر لری ام را سر کلاس درس عروض خواندم.
البته به شکل جدی و حرفه ای دنبال شعر نبودم. ولی از شاعران زیادی شعر ازبر داشتم و از خوانش انها لذت می بردم. گاهی چند بیتی شعر می نوشتم و البته جایی هم نمیخواندم.
از مهرماه ۶۶ که برای درس و دانشگاه به شیراز رفتم با شرکت در انجمن های ادبی دانشجویی تمایل به سرودنم بیشتر شد. چندتایی غزل و مثنوی و شعر نو کار کردم و در انجمن ها خواندم که تشویق دوستان شاعر در ادامه مسیر بی تاثیر نبود.
کم کم تخیلات برخاسته از فضای جغرافیائی ذهنم را به سوی سرودن به زبان لری تحریک کرد. واژگان دست نخورده، نمادهای بومی بکر، ضرب المثل های بی بدیل، مناظر زیبای طبیعی در پهنه زاگرس جنوبی، زندگی روستایی سرشار از سادگی و صداقت و البته فقر و نداری و شحاعت و رشادت مردمان دل پاک ایل و تبار. مناعت طبع، و حای خالی این همه تصویر کم نظیر از زن و مرد و زندگی و اسپ و سوار و تفنگ و درخت و چشمه و پرنده و … در گرماگرم سردسیرها و گرمسیر های متوالی مرا وا اشت تا دل به ترکیب این کلمات که هر کدام رسولی بود برای بازنمایندگی هویت قومی بزرگ ببندم و سرودن به زبان لری را دیگر نه از سر تفریح و تنوع که با تعصبی ناشی از تعهد نسبت به این زبان سترگ از سر بگیرم.
بنا بر تعهد اخلاقی-ادبی باید یادآوری کنم که شعر لری(مناجات لر با خدا) ی افسر داراب بختیاری یکی دیگر از دلایل حساس شدن من نسبت به لری سرودن بود.
بیشتر در چه قالبهایی شعر میسرایید؟
اصولا درگیر قالب خاصی برای سرودن شعر نیستم.
یعنی وقتی شعری زاده می سود انگار که قالبش را باخودش آورده باشد.
به همین خاطر می بینید که در مجموعه سروده ها قالب های، مثنوی، غزل، مسمط. چارپاره، دوبیتی و گاهی رباعی و ترکیب بند و کمتر شعر نو و سپید هم می توان یافت.
علیرغم خیزش هویت دوستی اخیر, برای سالیان سال برخی ها شعر لری را فقط مناسب طنز می دانستند که همین موضوع تاثیر زیادی در واگرایی هویتی لرتباران داشته است. در حالی که شعرهای تغزل گونه خوبی با این زبان میبینیم نظر شما چیست؟
بله اشاره بجایی کردید. حقیقت داستان نیز همین بود که در گذشته دور شعر لری بصورت فولک و شفاهی بیشتر بیانگر اظهار عشق و علاقه و گلایه و تهدید و توصیف معشوق بود و قالب تک بیت ها رواج داشته است.
در پیش از انقلاب ۵۷ در جریان جنگ و جدالهای لرها با دولتی ها نیز حماسه سرایی هایی در قالب فرد و گاه دوبیتی و یا چندبیتی دیده میشود که هرچند از منظر تاریخی ارزشمندند اما به همان میزان داری ارزش ادبی نیستند.
اما بعد از انقلاب چهره شعر لری دگرگون شد. زبان لری توسط عده ای از شاعران بستر طنزپردازی های بی کیفیت شد که هدف آنها بیشتر ایحاد لبخندی زودگذر بر لب شنوندگان در مجالس کلیشه ای بود. در واقع اینها تنها در نزد خود شاعران و مردم عامی طنز بودند ولی از منظر تعریف اصطلاحی نوعی فکاهه و شوخ طبعی به حساب می امد که با طنز فاخر فاصله ای بس دراز داشت.
از اواخر دهه شست به این سو همراه و همزمان با سروده های نزدیک به زبان لری زنده یاد ایرج شمسی زاده از گناوه، فرج الله کمالی از برازجان – که به نظر بنده کم تاثیر بر شعر گویشی جنوب نبوده- سروده های احمد انصاری فهلیانی شاعر توانای لر ممسنی از نخستین سالهای دهه ۷۰ و فریدون داوری از کهگیلویه به شعر لری جان تازه ای بخشید.
در کهگیلویه تقریبا همزمان با سروده های مطایبه آمیز موسی عباسی که در رواج شعر لری بخصوص مبحث مطایبات بی تاثیر نبود، باید عرض کنم که فریدون داوری هم در رونق فضای تغزلی در شعر لری موثر واقع شد.
اما با حضور احمد انصاری فهلیانی علاوه بر رونق تغزل در شعر لری، ظرفیت این زبان برای ورود به توصیف مسایل اجتماعی- سیاسی و فرهنگی رنگ و بوی تازه ای گرفت که به نظر بنده اگر بخواهیم از پاره ای سروده های حماسی شاعران گمنام و کمتر شناخته شده لر بگذریم، این سروده ها سرآغاز ورود دیگر شاعران لرتبار در پهنه زاگرس به عرصه مسایل اجتماعی بخصوص با رنگ و بوی انتقادی شد.
سرایش منظومه(کُه دنا) از سید شاهرخ موسویان از بویراحمد نیز از نمونه های حیدرباباگونه ی شعر لری است که با گره خوردگی تغزل و حماسه در مناظره هایی دلنشین ازدریچه ای زیبا رخ نمایانده است.
امروزه شاعران لری سرای بسیاری با شور و شوق بسیار در حال سرودن اند. امیدوارم که حوانان جویای نام امروزی در دام تقلید از پیشکسوتان و تکرار گفته های آنان نیفتند و با نوآوری های دلنشین و جذابی که بی تردید زبان لری شایستگی و توانایی آن را دارد. روز به روز بر غنای این ادبیات ارجمند بیفزایند.
شما تفاوت ها و شباهت های شعر لری با شعر فارسی را در چه میبینید و آیا اساسا به جز مباحث زبانشناختی، افتراقی بین اینها وجود دارد؟
هیچ شاعری شعرش را تنها برای خودش نمی سراید. یک سوی شعر مخاطب هست. شعر فارسی در ایران و دیگر کشورهای فارسی بطور مستقیم و در سایر کشورها با کمک ترجمه، قرنهاست که در اختیار مخاطبانش قرار دارد. شناخته و معروف است. از پایه های مهم ادبیات جهان است. با فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و نظامی تا همین شاعران معاصرش شهره هر ادب دوستی در دنیاست؛ وامتیازات خاص دیگری دارد که نیازی به گفتن انها نیست. اما شعر لری از این جهت محدود است. هم از نظر دیرزایی و هم وسعت و هم مخاطب بسیار با شعر فارسی فاصله دارد. اما از جهاتی باید گفت جای اشعار قومی بخصوص شعر لری با جغرافیا و معیشت و فرهنگ و باورهای خاص که خود از موِلفه های مهم هویت اجتماعی اند در ادبیات ملی ما خالی بود.
ایران ما فقط فارسی زبانان که نیستند. اتفاقا قوم فارسی زبان ایران در همه امور اعم از علمی، ادبی، فرهنگی و ادبیات در اقلیت اند. لرها، ترک ها، کردها، گیلک ها، بلوچ ها و عربها همه و همه پایه های مهم خیمه ملیت ایرانی هستند و برخی از همین اقوام در همه امور علمی و نظری از فارسها پیشتراند. وقتی ما می توانیم یک ادبیات ملی فراگیر داشته باشیم که این زبانهای قومی به عرصه ادبیات ورود کنند و بتوانند از واژگان و اصطلاحات و فضاهای بکر مکانی، تاریخی و اقتصادی و جغرافیایی و توصیفات برخاسته از ان بهره برده و به مخاطبان خود پیشکش کنند. با آشنایی که بنده از ظرفیت زبان لری دارم ادعا می کنم که واقعا خوشحالم از طهور شاعران لر زبان و لری سرایی های آنان که حقیقتا حیف می شد اگر ادبیات ملی ما از این همه زیبایی و ادب بکر بی نصیب می ماند. و برای دیگر زبان ها و گویش ها نیز همین ارزش و اهمیت را در عرصه ادب ملی قایلم.
وضعیت شعر لری را چگونه میبینید و به نظر شما به کدام سمت و سوی می رود ؟
شعر لری جای خود را باز کرده است. در همه استانها و مناطق لرنشین سرودن به این زبان رایج شده است.در حال حاضر رشد کمی شعر لری نسبت به گذشته بسیار قابل تامل و البته قابل قبول هست.
در زمانی نه چندان دور تعداد لری سراها انگشت شمار بودند و در قالب های خاص و موضوعات محدود شعر می سرودند. اما در دهه های اخیر بخصوص از دو دهه گذشته تا کنون شعر لری هم از لحاظ کمی و هم کیفی و هم از لحاظ فرم پیشرفت چشمگیری داشته است. اکنون محتوای شعر لری تنها عاشقانه و مطایبه و نقیضه گویی نیست. مسایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و تاریخی جای خود را در شعر لری باز کرده است. نقب زدن به باورهای گذشته، زندگی ایلی، هویت قومی از رویکردهای مهم شعر لری است. شاعران لر فرزندان زمانه خویش شده اند(بقول نیما) و دغدغه های روزمره مردم را دریافته و در قالب شعر عرضه می کنند.
در مورد تحول فرمی نیز اتفاقهای مهمی افتاده است. در همه قالب ها اعم از کلاسیک، نو و سپید و کاریکلماتور هم طبع ازمایی های موفقی رخ داده است. شعر لری در استانهای لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان و فارس و سایر مناطق لر نشین مورد استقبال قرار گرفته است.
امیدوارم که جوانان شاعر ما با درک و دریافت نازک کاریهای شعری، از پتانسیل بالای زبان لری و موضوعات ناب موجود در زندگی اجتماعی لرها بیشترین استفاده را برده و هر روز شاهد پیشرفت افزون تری باشیم. دوری از تکرارهای خسته کننده، تقلیدهای آسیب رسان، می تواند در بهبود این رسالت مهم باشد. بازسازی و بازآفرینی اشعار شفاهی گذشتگان در قالب موسیقی از دیگر دغدغه های شاعران باشد تا علاوه بر حفظ زبان مادری به زنده نگهداشتن و بازنمایی موسیقی اصیل لری همت نموده باشیم.
- شما به غیر از سرایش شعر، در عرصههای دیگر هم قلم زدهاید؟
کار اصلی من معلمی در دبیرستانها و دانشگاهها بوده است. دستی در نوشتن کتاب و مقاله دارم و تا کنون دو کتاب چاپ کرده ام و دو کتاب دیگر در دست چاپ دارم. مقالات متعددی در حوزه ادب فارسی و هم حوزه شعر لری کار کرده ام.
در پایان چنانچه توصیه و مطلب خاصی برای مخاطبین ریاسَبا دارید بفرمایید.
سپاسگزارم از شما دلسوزان زبان و ادبیات لری که برای پاسداشت بخش مهمی از هویت اجتماعی خویش تلاش می کنید. آرزو می کنم بهترین ها را برای شما خوبان و همه شاعران ارجمند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰